درگیر احساس گنگ رویاهام.
چقدر زیبا بود
منو تو در زمستان .
زیر برف ها
آن قدم ها
زمان را به زانو درآوردیم
سفیدهارا زندگی کردیم
گذشته هارا بخشیدیم
در گهواره فراموشی ،
اشک های ریخته را خواباندیم
داستان شاعرشدنمان را گفتیم
تو چه میدانی؟؟
من نقاش هم شدم
رنگ زدم روزهای بی رنگم را
تا زنده بمانم
وببینم فرداهای روشنم را.
منبع
درباره این سایت